دانلود آهنگ های جدید - ریمیکس شاد



متن آهنگ کی دیده سهیل جامی

تیک تیک این ساعتا روزای منو جلو نمیبره
اینو ندونی بهتره که جا موندم پشت سرت
فکر میکنم خود تویی هر وقت که یه صدایی پشت دره
هوای من تویی ولی حس میکنم نفسای آخره
نمیدونی اومد چیا که به سرم همه پریدن و کسی نیست دور و برم
شبیه یه خواب تو بیداریم یه روزی میرسه تو بفهمی کی ام
کی دیده عشق یه شیشه سنگه این خونه قفسه بی تو تنگه
نیستی ببینی اونی که باهاش بد بودی به خاطرت داره با دنیا میجنگه
کی دیده عشق یه شیشه سنگه این خونه قفسه بی تو تنگه
نیستی ببینی اونی که باهاش بد بودی به خاطرت داره با دنیا میجنگه
هرچی که باهات راه میام باز پاهای تو ازم جلوتره
مراقبت بودم یه وقت پای تو به سمت بی راهه نره
تو مث قاصدکی که از سبکی افتاد تو دست باد
کی انقده عاشقونه بعد من دیوونه وار تورو میخواد
نمیدونی اومد چیا به سرم همه پریدن و کسی نیست دور و برم
شبیه یه خواب تو بیداریم یه روزی میرسه تو بفهمی کیم
کی دیده عشق یه شیشه سنگه این خونه قفسه بی تو تنگه
نیستی ببینی اونی که باهاش بد بودی به خاطرت داره با دنیا میجنگه
کی دیده عشق یه شیشه سنگه این خونه قفسه بی تو تنگه
نیستی ببینی اونی که باهاش بد بودی به خاطرت داره با دنیا میجنگه


متن آهنگ حواس پرت سینا درخشنده

من حواسم به همه جمعه ولی پرت توئه که بدی قلبتو بم که بدی قلبتو بم
همه دنیارو بگردم میدونم شکل تو نیست به دلم شک نکنی به دلم شک نکنی
جونمو میدم برات با لبخند اخمای خوشگل جذابت چند
جون بگیر اما برام بخند باز چشمای دلبر و عاشقت چند
جونمو میدم برات با لبخند اخمای خوشگل جذابت چند
جون بگیر اما برام بخند باز چشمای دلبر و عاشقت چند
آخ که دلم رفته برات آخه حرف نداری خاصه برام لحن صدات اسممو میاری
دنیارو جواب کرده دلم واسه خاطر تو روی تو حساب کرده دلم توام عاشقش شو
جونمو میدم برات با لبخند اخمای خوشگل جذابت چند
جون بگیر اما برام بخند باز چشمای دلبر و عاشقت چند
جونمو میدم برات با لبخند اخمای خوشگل جذابت چند
جون بگیر اما برام بخند باز چشمای دلبر و عاشقت چند


متن آهنگ دلمو بردی مهراد جم

آخه نباشی دلم میگیره دلم بد به دل تو گیره
بدجوری کردی تو اسیرش افتاده تو دام تو نمیره
گیر داده قلبم به دلت تو با ما چیکار داری
هوایی میکنی منو مگه مهره مار داری
کوتاه نمیای و با چشات منو هوایی میکنی زیاد
از اون شبی که خوابتو دیدم خواب به این چشا نمیاد
تو دلمو بردی از قصد به دلت گیر داده قلبم
امشب جمعمون جمعه همه عاشقا دورمون هستن
تو دلمو بردی از قصد به دلت گیر داده قلبم
امشب جمعمون جمعه همه عاشقا دورمون هستن
میخورم غمتو هرچی بخوامت کمه خب
یه کاری کردی با من که دلم از همه زده شد
تو دلمو بردی از قصد به دلت گیر داده قلبم
امشب جمعمون جمعه همه عاشقا دورمون هستن
تو دلمو بردی از قصد به دلت گیر داده قلبم
امشب جمعمون جمعه همه عاشقا دورمون هستن


مروری بر زندگینامه پروین اعتصامی

 

رخشندهٔ اعتصامی معروف به پروین اعتصامی در 25 اسفند 1285 خورشیدی برابر با 17 مارس 1907 میلادی در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش یوسف اعتصامی آشتیانی (اعتصام الملک) از رجال نامی و نویسندگان و مترجمان مشهور اواخر دورهٔ قاجار بود و در آن زمان ماهنامه ادبی «بهار» را منتشر می کرد. مادرش اختر فتوحی فرزند میرزا عبدالحسین ملقب به مُقدّم العِداله و متخلص به "شوری"از واپسین شاعران دوره قاجار، اهل تبریز وآذربایجانی بود.

وی تنها دختر خانواده بود و چهار برادر داشت. در سال هزار و دویست و نود و یک در حالی که کودکی بیش نبود با خانواده به تهران آمد. از این رو پروین از کودکی با مشروطه خواهان و چهره های فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و از استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار آموخت. در دوران کودکی، زبان های فارسی و عربی را زیر نظر معلمان خصوصی در منزل آموخت.پایان نامهٔ تحصیلی خود را از مدرسهٔ آمریکایی تهران گرفت و در همانجا شروع به تدریس کرد.

نوزده تیر ماه 1313 با پسر عموی پدرش فضل الله همایون فال ازدواج کرد و چهار ماه پس از عقد ازدواج به کرمانشاه، خانه شوهر رفت. پیوند شویی وی با پسر عمویش که رئیس شهربانی کرمانشاه بود و اخلاقی نظامی داشت و با روحیات شاعرانه پروین سازگار نبود بیش از دو و نیم ماه دوام نداشت.

وی پس از جدایی از همسر، مدتی کتابدار کتابخانهٔ دانشسرای عالی بود. دیوان اشعار وی بالغ بر 2500 بیت است. وی در  پانزدهم فروردین 1320 شمسی به علت ابتلا به حصبه درگذشت و در حرم فاطمه معصومه در قم در مقبرهٔ خانوادگی به خاک سپرده شد.

شعری که بر روی سنگ مزارش نوشته شده:

   اینکه خاک سیهش بالین است           اختر چرخ ادب پروین است
   گر چه جز تلخی ز ایام ندید                هر چه خواهی سخنش شیرین است
   صاحب آنهمه گفتار امروز                   سائل فاتحه و یاسین است
   دوستان به که ز وی یاد کنند              دل بی دوست دلی غمگین است
   خاک در دیده بسی جان فرساست      سنگ بر سینه بسی سنگین است
   بیند این بستر و عبرت گیرد                هر که را چشم حقیقت بین است
   هر که باشی و ز هر جا برسی           آخرین منزل هستی این است
   آدمی هر چه توانگر باشد                  چون بدین نقطه رسید مسکین است
   اندر آنجا که قضا حمله کند                چاره تسلیم و ادب تمکین است
   زادن و کشتن و پنهان کردن              دهر را رسم و ره دیرین است
   خرم آنکس که در این محنت گاه         خاطری را سبب تسکین است

زندگی نامه فردوسی

بر پایهٔ دیدگاه بیشتر پژوهشگران امروزی، فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری برابر با ۳۱۹ خورشیدی (۹۴۰ میلادی) در روستای پاژ در شهرستان توس در خراسان دیده به جهان گشود. نام او همه جا ابوالقاسم فردوسی شناخته شده‌است. نام کوچک او را در بن‌مایه‌های کهن‌تر «حسن» نیز نوشته‌اند. پدرش از دهقانان طوس بود که ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. وی از همان زمان که به کسب علم و دانش می پرداخت، به خواندن داستان هم علاقه مند شد .

 

چنان كه مي دانيم "دهقانان" يك طبقه از مالكان بودند كه در دوره ي ساسانيان (و چهار پنج قرن اول از عهد اسلامي) در ايران زندگي مي كردند و يكي از طبقات اجتماعي فاصل ميان طبقه كشاورزان و اشراف درجه اول را تشكيل مي دادند و صاحب نوعي "اشرافيت ارضي" بودند.

 

زندگانی آنان در كاخهايي كه در اراضي خود داشتند مي گذشت. آنها به وسيله ي "روستاييان" از آن اراضي بهره برداري می نمودند و در جمع آوري ماليات اراضي با دولت ساساني و سپس در عهد اسلام با دولت اسلام همكاري داشتند و حدودا تا زمان حمله مغول به تدريج بر اثر فتنه ها و آشوبها و تضييقات گوناگون از بين رفتند.

 

همانطور که در زندگی نامه فردوسی آمده است، آغاز زندگی وی هم‌ زمان با گونه‌ای جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سدهٔ سوم هجری آغاز شده و دنباله و اوج آن به سدهٔ چهارم رسید و گرانیگاه آن خراسان و سرزمین‌های فرارود بود.

 

در درای همین دو سده شمار چشمگیری از سرایندگان و نویسندگان پدید آمدند و با آفرینش ادبی خود زبان پارسی دری را که توانسته بود در برابر زبان عربی پایدار بماند، توانی روزافزون بخشیدند و به صورت زبان ادبی و فرهنگی درآوردند. فردوسی از همان روزگار کودکی بینندهٔ کوشش‌های مردم پیرامونش برای پاسداری ارزش‌های دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینه‌ای پا به پای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو  سخت‌گام همان راه شد.

 

زندگی نامه فردوسی- دوران کودکی و نوجوانی
درباره دوران کودکی و جوانی فردوسی نه خود شاعر سخنی گفته و نه در بن‌مایه‌های کهن جز افسانه و خیال‌بافی چیزی به چشم می‌خورد. با این حال از دقت در ساختار زبانی و بافت تاریخی - فرهنگی شاهنامه، می‌توان دریافت که او در دوران پرورش و بالندگی خویش از راه مطالعه و ژرف‌نگری در سروده‌ها و نوشتارهای پیشینیان خویش سرمایهٔ کلانی اندوخته که بعدها دست‌ مایهٔ او در سرایش شاهنامه شده‌ است. هم‌چنین از شاهنامه و زندگی نامه فردوسی این گونه برداشت کرده‌اند که فردوسی با زبان عربی و دیوان‌های شاعران عرب و نیز با زبان پهلوی آشنا بوده‌است.

 

بیوگرافی فردوسی,زندگی نامه فردوسی،شاهنامه

بیوگرافی و زندگی نامه فردوسی سراینده کتاب شاهنامه

 

سروده‌های فردوسی

کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شد. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بودند. آغاز سرودن شاهنامه را بر پایهٔ شاهنامه ابومنصوری از زمان سی سالگی فردوسی می‌دانند اما با مطالعه زندگی نامه فردوسی می‌توان چنین برداشت کرد که وی در جوانی نیز به سرایندگی می‌پرداخته‌ است و چه بسا سرودن داستان های شاهنامه را در همان زمان و بر پایهٔ داستان‌های کهنی که در داستان‌های گفتاری مردم جای داشته‌اند، آغاز کرده‌است. از میان داستان های شاهنامه که گمان می‌رود در زمان جوانی وی گفته شده باشد می‌توان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.

 

فردوسی پس از آگاهی یافتن از مرگ دقیقی توسی و نیمه‌کاره ماندن گشتاسب‌نامه سرودهٔ او (که به زمانهٔ زرتشت می‌پردازد)، به نگاشته شدن شاهنامه ابومنصوری که به نثر بوده و بن‌مایهٔ دقیقی توسی در سرودن گشتاسب‌نامه بوده‌است پی برد و به دنبال آن به بخارا، پایتخت سامانیان («تختِ شاهِ جهان») رفت تا آن را بیابد و بازمانده آن را به شعر در آورد. فردوسی در این سفر «شاهنامهٔ ابومنصوری» را نیافت اما در بازگشت به توس، امیرک منصور، که از دوستان فردوسی بوده‌است و «شاهنامه ابومنصوری» به دستور پدرش ابومنصور محمد بن عبدالرزاق یکپارچه و نوشته شده بود، نسخه‌ای از آن را در اختیار فردوسی نهاد.

 

زندگی نامه فردوسی-سُرایش شاهنامه

شاهنامه پرآوازه‌ترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگ‌ترین نوشته‌های ادبیات کهن پارسی است. فردوسی سرودن شاهنامه را بر پایهٔ نوشتار ابومنصوری در حدود سال۳۷۰ هجری قمری آغاز کرد و سر انجام آن را در تاریخ ۲۵ سپندارمذ سال ۳۸۴ هجری قمری (برابر با ۳۷۲ خورشیدی) با این بیت‌ها به انجام رساند:

 

 سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد                             به ماه سفندارمذ روز ارد

ز هجرت سه صد سال و هشتاد و چار            به نام جهان داور کردگار

 

این ویرایش نخستین شاهنامه بود و فردوسی نزدیک به بیست سال دیگر در تکمیل و تهذیب آن کوشید. این سال‌ها هم‌زمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری (برابر با ۳۸۲ خورشیدی) در سن شصت و پنج سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند، و از این رو دست به کار تدوین ویرایش تازه‌ای از شاهنامه شد. فردوسی در ویرایش دوم، بخش‌های مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل کرد. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در هفتاد و یک سالگی فردوسی بوده‌است:

 

چو سال اندر آمد به هفتاد و یک               همی زیر بیت اندر آرم فلک
ز هجرت شده پنج هشتاد بار                  به نام جهان داور کردگار

 

فردوسی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود «نکرد اندر این داستانها نگاه» و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخش‌های دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخ‌ کامی سراینده از اوضاع زمانه بوده‌است. در روزهای پایانی زندگی فردوسی از سن خود دو بار یاد کرده، و خود را هشتاد ساله و جای دیگر هفتاد و شش ساله خوانده‌است.

 

زندگی نامه فردوسی,بیوگرافی فردوسی,آرامگاه فردوسی

آرامگاه فردوسی در شهر توس

 

درگذشت و آرامگاه فردوسی
محمد امین ریاحی، با درنگریستن در زندگی نامه فردوسی و گفته‌های وی از سن و ناتوانی خود، این گونه نتیجه‌ گیری کرده‌است که فردوسی می‌بایست پس از سال ۴۰۵ هجری قمری و پیش از سال ۴۱۱ هجری قمری از جهان رفته باشد.

 

پس از مرگ، واعظ طبرستان به دلیل شیعه بودن فردوسی از به خاکسپاری پیکر فردوسی در گورستان مسلمانان جلوگیری کرد و به ناچار در باغ خود وی در توس به خاک سپرده شد. آرامگاه فردوسی بین سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۳ به دستور رضا شاه بازسازی شد.

 

مذهب فردوسی
بر اساس ابیاتی در خود شاهنامه و همچنین با مطالعه زندگی نامه فردوسی و منابع اولیه‌ای چون آثار نظامی عروضی و نصیرالدین قزوینی، فردوسی یک مسلمان شیعه بود؛ ولی برخی از پژوهشگران اخیراً در مورد مذهب وی و شاخهٔ شیعی آن اظهار تردید کرده‌اند.

 

بزرگداشت و گرامیداشت فردوسی
در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده‌ است هر سال در این روز آیین‌های بزرگداشت فردوسی و شاهنامه در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی برگزار میگردد.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه اینترنتی روغن گیاهی آریا افزایش بازدید و افزایش رتبه الکسا سایت و وبلاگ بزرگان دین درس و مشق | انشا ,مثل نویسی و جواب فعالیت ها جوک محوطه سازی Kyam لاگ بندرعباس دختری که ماه را نوشید کلینیک گلدن رویال